این یک مونوگراف تکمیل بوده شما میتوانید با پیام گذاشتن به وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع شده است
---------------------------------------------
احمدشاه درانی ونقش خانواده آن درادبیات افغانستان
احمد شاه درانی پسر احمد خان پسرمحمد زمان خان پسردولت خان 1134 -1186 ق ، پادشاه افغانستان بود که ازسال (1160-1186) بنیاد گذارخاندان شاهی سدوزاییان . ازطایفه سدوزایی ازشاخه پوپلزایی ازقبیله ابدالی افغانستان است ، ابدالیان دراصل در«محال ارغستان که درسمت شرقی قندهاراست » مسکنی داشتند . ([1])
وی دراوخرعمرش ، به سبب بیماری آکله جزام یا زخم بینی اش که گویا درنتیجه ابتلای وی به بیماری قند ، خوب نمیشد وناسور شده بود ، ازحضور درمجامع خوداری میکرد وسرانجام به همین بیماری ددوم ربیع الول بیست رجب 1186 ق درکوه توبه درجنوب شرقی قندهار درگذشت ودرشهر قندهار درگنبدی که برای خود ساخته بود، بخاک سپرده شد .
کتیبه گنبد گورش چنین است ؛
شاه والا جا احمد شاه درانی که بـــــــــود درقــــــــوانین امورسلطنت کسری منش
ازنهیب قــــــــــهرمانی سطوتش درعهد شیر، آهورا به شیرخویش دادی پرورش
میرسد ازهرطرف درگوش بدخواهان او اززبان خنجرش هردم هــزاران سرزنش
چون روان شد جانب دارالبقا تاریخ بود سال هجری یکهزارویکصدوهشتادوشش
احمد شاه درانی که درمیان مردم افغانستان یا دقیق تر ، درمیان افغانان پشتونان به «احمدشاه بابا » آوازه دارد ، بنیان گذارکشورافغانستان دانسته اند .
چون درزمان احمدشاه افغانان هنوزبه آن پایه رشد (فرهنگی ) نرسیده بودند که بتوانند همه مناسب ومشاغل را خود برعهد بگیرند ، احمد شاه ناگذیر بسیاری ازغیرافغانان ، به ویژه قزلباشان ( یعنی سپاهیان ودیوان سالاران بازمانده درازدوره صفوی وافشار ) رادردستگاه دیوانی ونظامی خود به کار گرفت وتقریبا همه منشیان اوازقزلباشان بود . با این همه ، این نکته راباید یاد آورشده که احمد شاه وجانشینان اوازشاخه سدوزایی درانی یان بسیار کمتر ازپادشاهان شاخه محمد زایی (بارکزایی ) درانیان که بعد ها برتخت شاهی افغانستان برآمدند به تعصبات وبرتری خواهی قومی آلوده بودند ، که البته نباید نقش تطور تاریخی وپدید آمدن مفهوم نوین ملیت را دراین باره نادیده گرفت . ([2])
احمد شاه را کمابیش همه تاریخ نگاران سرداربزرگ ومرد پرهیزگار ، متشرع وپایبند امور مذهبی وحنفی مذهب دانسته اند . وی « درتمام عمرش ، چه درملازمت وچه درسلطنت ، مرتکب ملاهی ومناهی نشده ، پاکی طینت اوضرب المثل افغانها میباشد وجمع ازمردان وزنان متدین را ازراه صواب، به جاسوسی گماشته ، ازکردارنیک وبد مردم ، خود را آگاه کرده، دروقت این کارفاعل کار وقایل گفتار ، خودش مطابق واقع بیان فرموده ، منکررا الزام مینمود .» ([3])
وی « تنها پادشاهی بودکه درافغانستان تاج برسرنمینهاد ، دستارمیبست وچپن موزه میپوشید ودرعوض تخت برزمین مفروش مینشست . » ([4])
امیری صوفی مشرب بود وبه دوتن ازمشایخ بلند آوازه روزگارخود ، میاعمرچمکنی ومیافقیرالله جلال آبادی ارادت داشت . زبان رسمی ودیوانی درباراحمدشاه (دری ) بود وچنین مینماید که وی درزمان اقامت درهرات وایران به زبان فارسی دری آشنایی وعلاقه پیداکرده بود . تاریخ رویداهای دوره احمدشاه را نظام الدین عشرت سیالکوتی د مثنوی شهنامه احمدیه ، به نظم ومیرزامحمود
بالاخره به این نتیجه رسیدیم که درسالهای قبل ازحکومت احمدشاه مردم افغانستان بخاطرآزادی خود اززیرسلطه بیگانها درحال مبارزه وجنگ بودند . دراین گیرودارهولناک که مردم بمبارزه عنیف ودشواری مشغول بودند ، به پرورش علم وادبیات وفرهنگ نیزفرصتی نبود ، ولی با وجود آن دیده میشود ، که دربارشاه حسین هوتک درقندهار پرورش گاه ادب وعلما بود
اشتراکگذاری: