این یک مونوگراف تکمیل بوده که دارای پرپوزل هم میباشد شما میتوانید با پیام گذاشتن در وتسپ ما آن را دریافت کنید
وتسپ:۰۷۹۹۱۱۸۸۳۱
مونوگراف به صورت تضمینی بوده که نیاز به تغیرات ندارد و قبلا دفاع و ارایه شده است
---------------------------------------------
افکار عمومی اینک, مرزهای ملی را نیز پشت سر گذاشته و جنبه بین المللی به خود گرفته است. افکار عمومی امروزه به آن انسجام و عبئیت رسیده است که خود به عنوان یک بازیگر یا نیروی سیاسی تازه مطرح می شود. افکار عمومی از افکار رایج متمایز است. چرا که انکار رایج عبارت از شیوة قضاوت یا نگرشی نسبتاً گسترده اما بدون پویائی و با حالتی خنثی است.اقا افکار عمومی تشکیل دهندة نیرویی جمعی است که قادر به اعمال فشار است. افکار عمومی از موضوعات پراهمیت مورد توجه جامعه شناسان است. ارتباط میان افنکار عمومی و سباستگذاری عمومی نیز بسبار جذاب است. «ارتباط میان افکار عمومی و سیاستگذاری در قلب نظریه دموکراتیک هنجاری قرار پاسخگویی حکومت به ترجبحات عموم برای اکشر برداشت ها از دموکراسی مهم و اساسی است هارولد لاسول عقیده داشت که افکار عمومی بخشی محورین از مطالعات سیاستگذاری محسوب میشود. رابطه افکار عمومی و سیاستگذاری بسیار پیچیده و مورد مناقشه است. افکار عمومی ماهیتاً مستقل نیست حتی اگر بيذيريم که مستقل است و قادر به تأثیرگذاری بر فرآیند سباستگذاری است تشخبص اینکه آبا سباستها نتبجه افکار عمومی است و یا افکار عمومی نتیجه سیاستهاست. مشکل است. سیاستگذاری بعنوان رشتهای راه حل یاب میان رشته ای و چند رشته ای مورد توجه جدی قرار گرفته است
جایگاه افکار عمومی در نظام سیاسی چیست؟
ب: سوالات فرعی
الف - فرضیه اصلی
جایگاه افکار عمومی در نظام سیاسی از اهمیت خاص برخوردار میباشد
ب- فرضیه فرهی
افکار عمومی یک جنبه بنيادین دارد که به ارزش های اساسی و ویژگیهای فکری شهروندان یک جامعه مربوط میشود. این ارزشها نقش مهمی در مرجعیت کلی سياستها دارند.
افکار عمومی یک جنبه بنيادین دارد که به ارزش های اساسی و ویژگیهای فکری شهروندان یک جامعه مربوط میشود. این ارزشها نقش مهمی در مرجعیت کلی سياستهادارند که نوعی بنیان هویتی برای یک جامعه است و در قانون اساسی آن کشور متبلور میشود.مرجعیتها در واقع دلایل وجودی و اثباتی سياستها هستند و سياستها با ارجاع به آنها معنا میپابند و توجیه میشوند. بنابراین تغییر سياستها در وهلهی نخست. مستلزم تغییر درمرجعیت آنهاست.
5) پیشینه تحقیق
آقای مهدی رفیعی مقاله را تحت عنوان افکار و سیاست انجام داده است به این نتیجه رسیده است.که طیف گسترده نظامهای سیاسی از دموکراتیک تا استبدادی را میتوان تشخیص داد که جریان قدرت در هر کدام از اين نظام ها به گونهای خاص است. قدرت میتواند گویای چگونگی سیاستگذاری و جایگاه افکار عمومی باشد. تأثیر افکار عموی بر دولت در بافت قدرتی که افکار عمومی را شکل میدهد. جای میگیرد. در نظامهای سیاسی دموکراتیک. جایگاه و نقش صدای مردم در قالب افکار عمومی برجستهتر و جریان پر اهمیتتر است تا در نظام های سیاسی استبدادی که این جایگاه به مراتب کمرنگتر است.از طرفی در دموکراسیها چون حکومت میخواهد دوباره انتخاب شود توجدة پاسخگویی به ترجیحات انتخاب کنندگان دارد و تأ تری به لیر این سازوکار قوی تر از عکس آن دیدظ میشود که حکومتهاء ترجیحات عمومی را شکل میدهند. در این مرحله از رشد دموکراسی, رفتار سیاسی بر حسب افکار عمومی عملی میشده است.
۱ – بررسی جایگاه افکار عمومی در نظام سیاسی
۲ –بررسی مفاهیم مربوط به افکارعمومی و نظام سیاسی
۳- بررسی اهمیت افکار عمومی در تشکیل سیاستگذاری
این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از کتابهای موجود در عرصه حقوق جزا به خصوص حقوق جزای عمومی و منابعی که در راستای تبیین مسئولیت جزایی تدوین گردیده و نیز پایان نامهها، مقالات و سایتهای حقوقی، استفاده شده است.
در جهان امروز، توسعه برای هر کشوری یک هدف است و توسعه سیاسی به معنای «افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادگی و تغییرات اساسی در یک جامعه»، یکی از مهمترین جنبه های توسعه به شمار می آید. در پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که افکار عمومی در روند توسعه سیاسی جمهوری اسلامی ایران، از چه جایگاهی برخوردار است؟
اشتراکگذاری: